تغییر

ساخت وبلاگ

حدود 12-13 سال پیش با خانواده سفری داشتیم به عربستان برای زیارت روز اول وقتی رفتیم که سوار ون های هتل بشیم یه صحنه منو توی پیاده رو جذب کرد یه زن سیاه پوش که به جرئت 120 کیلو بود جلو  راه میرفت و چند تا دختر و پسر به ترتیب قد پشت سرش راه میرفتن یه چیزی تو مایه های اردک و جوجه هاش این صحنه رو شاید بیشتر از 10 بار توی سفرمون به چشم دیدیم وقتی برای خرید به یکی از مرکز های تجاری نزدیک هتل میخواستیم بریم برامون از طرف هتل یه ون گرفتن که فارسی هم میتونست صحبت کنه وقتی حرف زد به بابام گقت که سه تا زن داره و ده تا بچه که همه  توی یه خونه زندگی میکنن بابام خندید و ازش پرسید که چطور ممکنه و دعواشون نمیشه که یه ترکه بلند از زیر صندلیش کشید و به بابام اشاره کرد که با این و گقت این زبون منه از اون موقع سال ها گذشته و من امروز کشوری رو دیدم که به سرعت پیشرفت میکنه زناش اجازه ی استادیوم رفتن دارن در کنار مردهای متعصبشون تیم محبوبشون رو تشویق میکنن مسابقات دوچرخه سواری برگذار میکنن میتینگ زنان دارن و خیلی اتفاق های دیگه که با گذشته ی این کشور زمین تا آسمون فرقش هست 

+ تــاریـخ یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۷ ساعـت 20:27 به قـلـم دختری با اسانس احساس |

دختری با اسانس احساس...
ما را در سایت دختری با اسانس احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahele-72c بازدید : 2 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 18:11